سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! من از تو خشنودی به قضایت، برکت مرگِ پس از زندگی، خوشی زندگی پس از مرگ، لذّت نگریستن به رخسارت، شوق دیدار و دیدنت بی تنگنایی زیانبار و یا فتنه ای گمراه کننده را خواستارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

صلوةِ الوُسطی

مطلب کمی طولانی است.اما بیان امام شیوا و زیبا و موثر است.در حد توصیه کردن به کسی نیستم که خود بیشتر محتاج و لایق آنم. اما به عنوان دوستی کوچک خواندن این مطلب را پیشنهاد میکنم.هر که خواند و استفاده کرد هدایت الهی و عمل بی نقص شامل حالش باشد- ان شاء الله-و برای شادی روح حضرت امام صلوات و فاتحه ای نثار کند.هر که نخوانده گذشت ،خداوند یاور و دستیارش باشد:

در آیه شریفه "حافظوا علی الصُّلواتِ والصلوةِ الوُسطی و قوموُا للهِ قانتین" مشهور بین فقها ،رضوان الله علیهم،و اظهر آن است که صلاة وسطی همان صلاة ظهر است و مزید اختصاص در بین نماز ها دارد.و اول نمازی است که حق تعالی بر آدم ابی البشر،علی نبیّنا و آله علیه الصلوة و السلام،فرو فرستاده توسط جبرئیل علیه السلام.

و ظاهر آن است که سفارش جناب رسول اکرم.ص.به اینکه "علیکَ بصلاةِ الزَّوال" برای حفظ حدود و نوافل و وقت آن است،نه فقط برای اصل اتیان فقط.چنانچه از امر به محافظه صلوات و خصوصا حفظ نماز ظهر نیز چنین استفاده شود.چنانچه در اخبار اهل بیت عصمت علیهم السلام سفارش درباره حفظ اوقات صلوات و اتیان آنها در اوقات فضیلتِ آنها بسیار وارد است.بلکه گاهی شود که تاخیر آنها از اوقات فضیلت بدون عذر موجب تضییع و باعث تهاون شود،خصوصا اگر مداومت انسان بر آن انسان بکند.پر معلوم است کسی که اهمیت به امری دهد ناچار آن را هرچه زود و نیکوتر باشد انجام دهد.به خلاف آنکه اگر آن را سست بشمارد و ناچیز بداند،که در اتیان ان نیز تهاون و سستی کند و تغافل ورزد.و خدا نکند که کار انسان منجر شود به استخفاف به نماز و تهاون و سهل انگاری در امر آن.رسول خدا .ص. مستخف به نماز را فرمود اگر بمیرد و نمازش چنین باشد به دین من نمرده است*.بلکه گاهی شود که انسان به واسطه استخفاف به امر صلاة و تهاون و سستی در آن کارش منجر به ترک ان شود.طبیعی است که انسان اگر چیزی در نظرش قیمت نداشت کم کم از نظرش می افتد و آن را نسیان می کند.ما که در کارهای دنیایی کمتر فراموشی برایمان حاصل می شود ،خصوصا در مهمات آن، برای آن است که نفس به واسطه بزرگ شمردن آن و حبّ مفرط به آن توجهش مصروف به ان است و دایما متذکر آن است و البته چنین امری فراموش شدنی نیست.مثلا اگر کسی به شما وعده دهد که اول ظهر روز کذا من به شما فلان مبلغ، که در نظر شما مهم است، می دهم، و او را صادق در آن وعده بدانید، ناچار آن روز را و میعادگاه را فراموش نمی کنید و دایما ساعت شماری می کنید تا موعد برسد. و در آن وقت با کمال حضور قلب و توجه باطن در اول موعد خود را حاظر می کنید.اینها برای ان است که حبّ نفس بر آن چیز و بزرگ شمردن آن شما را مفتون آن نموده و هرگز در ان امر تهاون نمی کنید.و همین طور در سایر امور دنیوی هر کس به فراخور حال خود. ولی اگر چیزی در نظرتان خوار و بی قیمت بود، نفس اگر به او توجهی کند آنی است و به طریق خطور می باشد و لحظه ای نمی گذرد مگر آنکه از آن غفلت می کنید.

اکنون این سستی ما در امور دینی معلوم می شود برای چیست.برای آن است که ایمان به غیب نداریم و پایه یقین و اطمینان سست است و وعده خدا و انبیا را به جان و دل قبول نکردیم.پس در نظر ما تمام اوضاع الهی و شرایع دینی پست و سست است.و این سستی کم کم تغافل آورد: و یا در همین عالم غفلت بر ما غالب آید و ما را از دین صوری که داریم بکلّی خارج کند یا در شدّت ها و سختی های موت غفلت کلی عارض شود.

این نمازهای پنج گانه که عمود دین و پایه محکم ایمان است و در اسلام چیزی بعد از ایمان به اهمیت آن نیست،بعد از توجهات نوریه باطنیه و صور غیبیه ملکوتیه، که غیر از حق تعالی و خاصان درگاه او کسی نداند،یکی از جهات مهمه که در آن هست این تکرار تذکر حق – با آداب و اوضاع الهی که در آن منظور گردیده است – رابطه انسان را با حق تعالی و عوالم غیبیه محکم می کند و ملکه خضوع لله در قلب ایجاد کند و شجره طیبه "توحید" و تفرید را در قلب محکم کند به طوری که با هیچ چیز از آن زایل نشود، و در امتحان بزرگ حق تعالی که در حال ظهور سکرات موت و اهوال مطُّلع و شهود نمونه غیب حاصل شود، از امتحان درست بیرون آید و دینش مستقر باشد و بماند، نه مستودع و زایل شدنی که به اندک فشاری نسیان عارض شود.

پس ای عزیز! ایّاکَ ثمَّ ایّاکَ والله مُعنیکَ فی اولیکَ و اُخراکَ** مبادا در امر دیانت خصوصا این نمازهای پنج گانه تهاون کنی و آنها را سست شماری! خدا می داند که انبیاء و اولیاء و ائمه هدی،علیهم السلام،از کمال شفقت بر بندگان خدا این قدر ترغیب و تحذیر نمودند.و الا ایمان ما نفعی به آنها نرساند و از اعمال ما سودی نبرند.

****************
* روزی پیامبر در مسجد نشسته بود.فردی بر وی وارد شد و به نماز ایستاد، رکوع و سجده نماز را به طور کامل به جا نیاورد.پیامبر فرمود:"چون کلاغ بر زمین منقار کوبید! اگر این شخص بمیرد و نمازش این باشد به تحقیق که بر دین من نمرده است." فروع کافی،ج3،ص268،«کتاب الصلاة»،«باب من حافظ علی صلاته اوضیعها»

**بپرهیز،بپرهیز! و خدا در این جهان و در جهان دیگر یاور تو باد. 

منبع:کتاب «چهل حدیث»، امام خمینی.ره. ،حدیث بیست و نهم،در بیان صلاة وسطی،ص 495و496


می شنوم آنچه می گویی()

v آنچه تاکنون در اینجا نگاشته شده...

یا باقیاً لا یَفنی...
[عناوین آرشیوشده]
إقتَرَبَ للناسَ حِسابُهُم وهُم فی غَفلةٍ مُعرِضُون
همین جا | به گمانم من | پیام رسان
v قبل ترها اینجا قدم می زدم:

دریای آزاد

sssssssssssssssssssssssssssssssssssssss

v نیز،خانه دوم من،در اینجاست:

تا یوسفم از چاه برآید
مولایم

sssssssssssssssssssssssssssssssssssssss

 RSS 




v به گذشته پیوست

پاییز 85
زمستان 85
بهار 86
تابستان 1386


sssssssssssssssssssssssssssssssssssssss

v آنچه می نویسم

دل نگاره ای به رنگ موج[6] . لحظه ای تأمل[4] . پیش آمدهای خوانده و ناخوانده[2] . حرفی از جنس دغدغه . خطورات ذهنی مشوش .

sssssssssssssssssssssssssssssssssssssss

v اشتراک در خبرنامه

 

sssssssssssssssssssssssssssssssssssssss

v به زبانی دیگر...

sssssssssssssssssssssssssssssssssssssssss

v چند نگاه عابر سطور دفترم بودند...

w امروز: 16 بازدید
w دیروز: 1 بازدید
w کل بازدید ها:

هرکه راضی به رضای او نشد
خود را به عذاب افکند
غافلی از اینکه هرآنجه جاری و ساری است
بر خواست اوست درویش؟!

درین بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی